سبوکشان که به ظلمات عشق خضر رهند

ز جوی آب بقا هم به چابکی بجهند

جلا و جوهر این بوالعجب گدایان بین

که جلوه گاه جلال و جمال پادشهند

برون رو از خود و آنگه درون میکده آی

که خرقه ها همه اینجا به رهن باده نهند

کلاه بفکن و بر خاک نه سر نخوت

که مهر و ماه بر این در سران بی کلهند

چه چاره ده مه برج شرف به خانه ماست

که از شعاع و شفق رشگ ماه چاردهند

چه فر بخت بلندی است با مه و خورشید

که پاسبان در این بلند بارگهند

تو شهریار دراین هفتخوان تهمتن باش

که دیو نفس حرون است و راهبان نرهند


گاتاهای | بزرگترین مرجع شعر سبوکشان ,خضر ,مه ,عشق ,ظلمات ,چاردهندچه ,سبوکشان که ,عشق خضر ,ظلمات عشق ,که به ,به ظلماتمنبع

قصیده بتا تا زار چون تو دلبرستم

غزل دلا در عشق تو صد دفترستم

قصیده به حق نالم ز هجر دوست زارا

قصیده هر باد، که از سوی بخارا به من آید

قصیده کار همه راست، آن چنان که بباید

قصیده ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی

قصیده رودکی چنگ بر گرفت و نواخت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها

لوازم یدکی بیل مکانیکی گرین پاتوق | سایت تفریحی اجناس فوق العاده دانلود فیلم و سریال جدید اجناس فوق العاده صداهای غایب فروشگاه اینترنتی ماه مطلب - مطالب گوناگون معرفی کالا درخت دانش