مهتران جهان همه مردند
مرگ را سر همه فرو کردند
زیر خاک اندرون شدند آنان
که همه کوشکها برآوردند
از هزاران هزار نعمت و ناز
نه به آخر به جز کفن بردند؟
بود از نعمت آن چه پوشیدند
و آن چه دادند و آن چه را خوردند
قصیده بتا تا زار چون تو دلبرستم
قصیده به حق نالم ز هجر دوست زارا
قصیده هر باد، که از سوی بخارا به من آید
قصیده کار همه راست، آن چنان که بباید