جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد
برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد
درست و راست کناد این مثل خدای ورا
اگر ببست یکی در، هزار در بگشاد
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم شادان و گه بود ناشاد
. این مصرع ساقط شده .
خدای چشم بد از ملک تو بگرداناد
قصیده بتا تا زار چون تو دلبرستم
قصیده به حق نالم ز هجر دوست زارا
قصیده هر باد، که از سوی بخارا به من آید
قصیده کار همه راست، آن چنان که بباید